برای پسرم مارتین

تاتی تاتی

1389/12/13 16:23
نویسنده : مامان نازنین
321 بازدید
اشتراک گذاری

یک چند روزیه که نمیرسم بیام برای پسرم بنویسم ! آخه این گل مامان مگه میزاره!! این چند روزه هم داره دندون در میاره و یک کم نا آرومه ، هم راه افتاده واز خوشحالی همش میخواد راه بره،  تمام روز رو در تلاش برای راه رفتنه! دامن مامان نازنین رو میگیره از این سر اتاق به اون سر اتاق روزی 30 بار!!!! یک کم هم عجله داره که زودتر برسه البته روز اول تقریبا میدوید اما سرعتش کم وکمتر شد و پس از یک هفته به تا تی تاتی کردن رسید!وقتی میشینم میاد پیشم و دستامو میگیره میکشه ته من بلند بشم با هم تو اتاق  راه بریم ! هر 10 دقیقه یک بار با هم میریم پیاده روی تو اتاق!! این حس شادی رو با هیچ چیزی تو دنیا نمیشه مقایسه کرد وقتی کودکم نخستین قدمهای  زندگیشو با من بر میداره در حالیکه یا دستهای کوچکش تو دستمه و مراقبم که سفت نگیرم که دردش نگیره و یا چنگ انداخته تو دامنم و سفت گرفته که نیفته!! قدمهاش هم مثل خودش کوچک و لرزانه! همه امیدو آرزوی من اینکه روز به روز این قدمها بلندتر و استوارتر بشه و روزی توان و حوصله قدمهای کوچک و لرزان مامان رو داشته باشه! استوار و پا بر جا باشی پسر قشنگم!

یکی از خصوصیات اخلاقی پسرکم  پشتکارشه که بینهایت تلاش میکنه تا به آنچه میخواد برسه!هزار بار هم اگر جلوشو بگیری بی فایده ست  حالا گاهی  این تلاشها  به مامان و بابا هم آسیب میزنه(شکستن مانیتور لپ تاپ در 10 ماهگی/سوزاندن مانیتور موبیل مامان در اثر پرتاب کردن به زمین در 6 ماهگی/ از کار افتادن کنترل ریسیور در اثر پرتاب کردن در 8 ماهگی)!!!! در عین حال همچنان در تلاشه که باز هم به کامپوتر و موبیل و کنترل ها دسترسی پیدا کنه و وقتی هم دستش میرسه با ذوق تمام نگاهش میکنه اما قبل از اینکه دست بزنه اول دورو برش رو ارزیابی میکنه ببینه مامان یا بابا حواسشون هست یا نه!! اگه خواس مامان و بابا باشه سرشو به نشان دالی کردن خم میکنه تا خودشو لوس کنه و به خیال خودش خواس ما رو پرت کنه و اون وقته که به هدفش میرسه و 2 دقیقه ای  روی دکمه های کیبورد میکوبه خوشحال و خندان!!!!!!!

موهای بور وفرفریش رو هم برای نخستین بار اول ماه مارس کوتاه کرد !! گلتر از همیشه شده! ویکتوریا  تازه از مجارستان به سوئد آمده و برای زندگی چند وقتی پیش ما آمده و طبقه پایین زندگی میکنه.آرایشکر خوبیه و ازش خواستیم که مارتین کوچولو ی ما رو خوشگلترش کنه! کوتاه کردن موهای مارتین یک کم سخت بود چون مدام میخواست ببینه شانه و قیچی که رو سرش کشیده میشه چیه! مدام سرشو از این سمت به اون سمت میکرد !!!!!!!  اما پسرم خیلی  خیلی  ماهتر شد! دوستش داریم یک دنیاااااااا!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سارا مامی پرستو کوچولو
13 اسفند 89 16:14
چه پسر نازی داری خدا برات نگه داره بیشتر بنویس
نازنین
13 اسفند 89 16:28
ممنون سارا جون.پرستو اسم بسیار زیباییه. نگهدار خودت و پرستو باش.بوس